مثل بهار، ناگهان می رسی

همه پنجره ها را به آغوش باغچه ها می کشانی.

با آمدنت، بهار بر شانه ابرها می ایستد

و همه درختان گمشده را فریاد می زند.

امشب باران با خاک آشتی خواهد کرد

و همه صداها، به کوه های فراموش شده خواهند رسید.

امشب رودها همه به دریا سرازیر خواهند شد.

امشب می شود از همه ستاره های دور از دست،

به تعداد همه دست هایی که به سوی تو دراز شده اند، سیب سرخ چید.


وقتی از تو می نویسم، کلمات می خواهند از خوشحالی بال در بیاورند.

تو که متولد شدی، خاک، خشکسالی را فراموش کرد و همه شعرها شکوفه دادند.

تو که آمدی، آسمان در حاشیه امن لبخندهای تو به باران نشست

و صدایت را همه رودخانه ها آواز کردند تا در گوش همه درختان بخوانند.

تو که آمدی، همه ترانه ها عاشقانه شدند و شعرها از لبخند شروع شدند

. تو که لبخند زدی همه آیینه ها شکوفه دادند و خاک درخت شد و شعله ها باران
رحمت.
 

ای هشتمین خورشید ولایت , ای امام رئوف

میلادت خجسته باد . مقدمت بر جهانیان مبارک باد